ای دل دریا نشین گوهر دریا مپاش
در قدم بی قدم لولو لالا مپاش
سدره طلب باش نه سخرۀ دنیای دون
از مژه ها در ثری عقد ثریا مپاش
برزگر عشق باش نیک و پژوهیده کار
آب به هر جو مبر تخم به هر جا مپاش
لایق بی دیدگان نیست نثار درت
هر چه به دست آیدت بر سر این ها مپاش
حکم حق و مستحق نیک نگه دار هان
تخم چنان تخمه یی هرزه به صحرا مپاش
بر سر پاکان حق در ره نیکان دین
تیغ به عمیا مزن خاک به عمدا مپاش
چشمۀ خضرست خم زادۀ چشمه مسیح
خاک تعصب در آن چشمۀ خضرا مپاش
کیست که فرعون را گوید کای بی خبر
گرد سر کوی کفر برید بیضا مپاش
ای همه تو ما که ایم هیچ و همه تو و لیک
خرمن امید ما بر دم نکبا مپاش
کیست نزاری که او لاف محبت زند
چینۀ بنجشک گو از پی عنقا مپاش